سالار سیف الدینی

نوشته ها و یادداشت های منتشر شده ...About Iran & Discourse of Nation

سالار سیف الدینی

نوشته ها و یادداشت های منتشر شده ...About Iran & Discourse of Nation

نقدی بر سمینار حقوق اقوام در کانادا

ساختار شکنی های عوامانه !

قومیت گرایان اغلب خود را در ارتباط با دیگری تعریف و معنا می کنند. هویتی که آن ها در صدد برساختن اش هستند قائم البذات نیست بلکه در تقابل با «دیگری» هایی است که در صورت غیابش، حضور آن هویت معنای چندانی ندارد. از این رو است که کم تر می بینیم به صورت ایجابی پیرامون هویت های قومی سخنی گفته شود. در ایران قومیت گرایان کرد یا آذری در مورد مولفه های هویتی که مدعی اش می باشند توصیف چندانی ندارند و علاقه منداند در نفی هویت کلان همگانی کشور سخن بگویند. همین اتفاق تکراری در سمیناری که اخیرا در کانادا برگزار شده است رخ داد.

سمیناری با عنوان «حقوق اقوام و ملیت های ایرانی» با حضور و سخنرانی چند تن از فعالان قومیت گرا در کانادا برگزار شد که در متن آن مطالبی پیرامون حقوق بشر،دموکراسی و حق تعیین سرنوشت مطرح گردید. در این همایش فعالان قومی از جمله یوسف بنی طرف،علی رضا اصغرزاده و امیرحسن پور به سخنرانی و ارائه مطالب و دغدغه های خود پرداختند.

در این یادداشت نگاهی خواهیم داشت بر برخی سخنان آقای امیر حسن پور و و مطالبی را در نقد سخنان ایشان بیان خواهیم کرد. علاقه مندان به خواندن متن کامل گزارش این سمینار می توانند به سایت شهروند-کانادا مراجعه نمایند.

امیر حسن پور در ابتدای سخنان خود پیش از هر چیز بیان می دارد که معتقد به مرز،کشور و وطن نیست و از تقسیم جهان به ملت های مختلف ها ناراحت است. اما ایشان در ادامه سخنانشان از ملی گرایی برخی از ملت ها که آن ها را ملل تحت ستم می خواند دفاع می کند. وی بدون اثبات حضور ملیت های مختلف از کشور و بدون این که عنوان کند تعریف اش از ملت بر چه اصول و رویکردی استوار است، اقوام و تیره های ایرانی را به حد ملت می رساند، ولی بیان نمی دارد که چگونه می توان برای نمونه گروه جمعیتی کرد را در ایران(با همه ویژگی ها و گوناگونی های درون قومی) در قالب یک ملت تعریف نمود.

سخنان وی فارغ از اینکه دارای چارچوب و اسلوب مشخصی نبود، شامل ادعاهای مبهمی نیز می شود که پیش از ورود به اصل بحث خالی از لطف نیست که بخشی از آن را مرور کنیم. وی عنوان می کند:

«از نظر من دموکراسی اعمال قدرت یک طبقه است. سلطه یک نظام است و دموکراسی و دیکتاتوری مانعه الجمع نیستند. هر دو معمولا با هم می آیند.»

ادامه مطلب ...