کاوه
ماهنامه مدیریت ارتباطات شماره ۴
روزنامه کاوه در تاریخ مطبوعات ایران جایگاه ویژه ای دارد. نمی توان از روند ایجاد مدرنیته در ایران صحبت کرد و از نشریه کاوه و نویسندگان آن سخنی نگفت. روزنامه کاوه به مدیریت سید حسن تقی زاده دارای دو دوره مختلف بود. کاوه در نخستین دوره چاپ خود در واقع ارگان حزب دموکرات به شمار می رفت و محتوایی سیاسی و تبلیغاتی داشت. دوره جدید انتشار کاوه در قالب ماهنامهاى تحلیلی از ژانویه 1920 در برلین آغاز گردید و به وارونه دوره نخست که رویکردى صرفا سیاسى داشت، اینبار مجله با رهیافتى انتقادی به مسائل اجتماعى ـ سیاسى ایران و با رویکردى روشنفکرانه منتشر می شد. کمیته ملی ایرانیان در برلین، متشکل از نخبگان ملی گرای پراکنده در اروپا بود که تقی زاده، آن ها در حلقه ی نشریه کاوه گرد هم آورد. کسانی چون حسینقلىخان نواب سفیر ایران در آلمان، علامه محمد قزوینى، کاظمزاده ایرانشهر، میرزا محمود غنىزاده، محمد على جمالزاده،ابراهیم پورداوود، عباس اقبال آشتیانى، محمدعلى فروغى و ... در تدوین و تحریر مقاله های کاوه مشارکت داشتند و ایران شناسان برجسته ای چون ادوارد براون، هانری ماسه و آرتور کریستین سن با آن همکاری می کردند.
کاوه در دوره جدید انتشار خود سعی کرد تا آن جای ممکن از پرداختن به مسائل سیاسی روز دوری کند و گزینه های زیربنایی را مد نظر قرار دهد. آرمان های کاوه در اندک مدت با استقبال گرم محافل روشنفکری ایران روبرو گردید و توانست از حد و حدود یک نشریه صرف خارج شده و گزاره های خود را تبدیل به پارادایم فکری رایج نماید که در نهایت بعد از کودتای اسفند 1299 سرنوشت نیمه نخست قرن جدید ایران را رقم زد.
انتشار کاوه باعث شد تا بسیاری از ایرانیان از یک سو به واپس ماندگی قاجاری آگاهی یابند و چاره را در اخذ تمدن جدید جستجو نمایند و از سوی دیگر بتوانند به دولتی بیاندیشند که به استقلال و منافع ملی و عرض اندام در برابر نیروهای استعماری علاقه نشان می دهد.
روزنامه کاوه معتقد بود که انحطاط ایران در عرصه علمی، فرهنگی و حتی اخلاقی باعث شده است که کشورما «صد هزار فرسنگ» از ملل متمدن اروپا عقب بماند. کاوه «سنت» و مظاهر آن را به چالش می کشید و با پرسش جدی از سنت، در صدد بود مبانی نظری نوسازی جامعه ایرانی را محقق سازد.
در کنار علاقه به تجدد، مسائلی مانند حقوق زنان و اقلیت های دینی، ایجاد دولت نیرومند مرکزی، آموزش همگانی، نخبه گرایی و ناسیونالیسم برای کاوه و گردانندگان آن موضوعیت داشت. سید حسن تقی زاده در نخستین شماره دوره جدید کاوه چنین آورده است:
«خط مشى و روش تازه کاوه ... نسبتى با کاوه سابق ندارد و مندرجات آن علمى، ادبى و تاریخى است و مسلک و مقصدش بیشتر از هر چیز ترویج تمدن اروپایى است در ایران، جهاد بر ضد تعصب، خدمت به حفظ ملیت و وحدت ملى ایران، مجاهدت در پاکیزگى و حفظ زبان و ادبیات فارسى از امراض و خطرهاى مستولیه بر آن و به قدر مقدور تقویت به آزادى داخلى و خارجى آن» (کاوه، دوره جدید، سال اول، شماره 1، 1ـ2).
اما جنجالی ترین رویکرد کاوه با توجه به این که بیشتر گرانندان و نویسندگان آن از مبارزان بزرگ مشروطه به شمار می رفتند ، تجدید نظر طلبی آن ها بعد از جنگ جهانی نخست و سرخوردگی از اوضاع کشور بود. این عده از نخبگان چاره گذار از آن وضعیت بحرانی را در مقوله ای به نام استبداد منور جستجو می کردند.
بىتردید این تجدید نظر طلبى تأثیر بسزایی بر فضاى سیاسى آن دوره گذاشت و اندیشه حاکمیت متمرکز و مقتدر ملى را به مثابه آرمان روشنفکران و سیاستمداران مطرح نمود و در فضاى آن روزگار به شکل مطالبه ملى جلوه گر شد. با کودتاى 1299 و برآمدن سردار سپه ، این طیف ها و نحله ها به پشتیبانی از وى پرداخته و رضاشاه را به عنوان گم شده و مرد نجات بخش آرمان ملی خود قلمداد کردند و به ساختار قدرت و حکومت جدید پیوستند. از سوی دیگر رضا شاه نیز با پذیرفتن اندیشه های اصلاحی این نحله فکری بسیاری از آرمان های آنان را جامه ی عمل پوشانید و به واقع ساختار اجتماعی ایران و تجربه دولت ملی، از درون روشنفکران نسل دوم ایران سربرآورد.
کاوه علاوه بر محتوا در شکل و ظاهر نیز بر تاریخ باستانی ایران تاکید داشت، عکس صفحه نخست آن تصویری از خیزش کاوه آهنگر با درفش کاویانی به همراه عده ای مردم بر علیه ضحاک را نشان می داد و بر استفاده از گاهشماری خیامی و ماه های اوستایی تاکید داشت. کاوه در یکی از نوشته های خود لزوم رسمی شدن ماه های ایرانی به جای ماه هایی چون عقرب و حوت و استفاده از گاهشماری خورشیدی(خیامی) به جای تقویم قمری را پیشنهاد می کرد.