اعتماد - 12شهریور 1390
ایران سرزمین پر آبی نیست. به همین دلیل منابع آبی از دیرباز در کشور ما اهمیت داشته و این موضوع حتی در اساطیر ایرانی در چهره الهه آناهیتا، متبلور میشود. امروز نه تنها ایران بلکه در جهان منابع آبی اولویت ویژهیی دارند. جغرافیدانان سیاسی معتقدند که جنگهای آینده جهان جنگ آب خواهد بود نه انرژی. با وجود این هنوز فهم درستی از این موضوع در کشور ما شکل نگرفته است.
از یک طرف بیرحمی طبیعت و از طرف دیگر روشهای لجامگسیخته توسعه سبب خشکی یا کاهش منابع آبی در بلندمدت شده است. دریاچه هامون و رود هیرمند که دارای بعد اساطیری- تاریخی نیز بودند چند سال پیش به کلی خشک شدند. تالاب گاوخونی و تالاب انزلی نیز به سرنوشت مشابهی دچار شدند و اکنون خبرهای ناگواری مبنی بر احتمال خشکی یا کاهش آب دریاچه ارومیه در آینده منتشر میشود که تا اندازه زیادی هم جدی است. این دریاچه نیز مانند سایر منابع آبی برای ایرانیان بعد اساطیری و ملی دارد. گویند در این دریاچه بود که کیخسرو، افراسیاب تورانی را از پای در آورد و زادگاه زرتشت نیز همین ناحیه است که در اوستا از آن با نام چیچست نام برده شده است.
تجربه نشان داده است خشکی هر منبع آبی در کشور، فلاکتی بزرگ برای ایرانیان آن خطه در پی داشته است. تیمور با خشکاندن قنوات سیستان که تا آن دوره گویا یکی از انبارهای غله ایران بود، ضربهیی مهلک به این دیار و مردمش وارد کرد که هنوز نیز تبعاتش ادامه دارد. اکنون با خشک شدن دریاچه ارومیه و به راه افتادن توفانهای نمک، زندگی شهروندان مجاور آن بشدت در خطر است. این تهدیدات زیست بومی تنها شامل حال یک خطه خاص نیست. کارون، زایندهرود، دریاچه بختگان و تالاب انزلی هر یک به نحوی رو به افول هستند. حتی کوهها و قلههایمان نیز چنین وضعیتی دارند.
دماوند که یکی از نمادهای طبیعی، تاریخی و ادبی ماست و گویند که فریدون، ضحاک را در آن به بند کشید، با استخراج بیرویه سنگ هر روز قامتش کوتاهتر میشود. یک بعد دیگر از قضیه منابع آبی هستند که به حال خود رها شدهاند و مدیریتی درباره آنها اندیشیده نشده است.
کارشناسان مسائل آب فعلا معتقد نیستند که از آب رودهای اترک و زاب که از ایران به ترکمنستان و عراق سرازیر شدهاند، به درستی استفاده میکنیم. در حالی که میتوان از ظرفیت رودخانه زاب به خوبی برای سیراب کردن دریاچه چیچست که امروز ارومیه نامیده میشود استفاده کرد که تاکنون مغفول مانده. بر اساس توافقات ایران و عراق دستکم 50درصد این رود متعلق به ایران است که البته این نیز جای سوال دارد که چرا باید رودی که سرچشمهاش در کشور ما است فقط نیمی از آبش متعلق به ایران باشد و تازه از این مقدار نیز استفاده نشود! در حالی که در بیشتر مناطق جهان همین منابع آبی دستمایهیی برای دیپلماسی و تامین منافع ملی بیشتر به شمار میرود!فراموش نکنیم آنچه ایران را ایران میکند همین یادمانها و رودها و کوهها هستند که تجربیات اساطیری ما در آن نهفته است.
ایران یک ذهنیت نیست، عینیتی است متجلی در سرزمین. حتی فرهنگ ایران نیز متاثر از خاک و خون است. بنابراین اگر ایران را دوست میداریم، باید پیش از هر چیز طبیعتش و فضایش را دوست بداریم .